LalaLand



گفت اینجوری هم نیس که حالمون هیچ وقت خوب نباشه، فقط هیچ وقت دوومی نداره، و اینجوریم نیس که هیچ وقت در هیچ وقتش بشه همیشه، منفی در منفیش مثبت نیس، مث صفر میمونه، یه وقتایی میخوره توی صورتت، صفر عادی میشی،  یه خالی گنده میشی با کلی دیوار دورت و بی هیچ دری، که هیچ کسی رو هم راه نمیدی توش، حتی خودتم توی خودت نیستی، هی انگار باد بیاد، صدای سوت زدنش بپیچه توی گوشت، گوشات سوت میزنه، انگار اول اون آهنگ فرهاد باشه ولی یه آدم ناشی همشو قر و قاطی زده باشه، هی بخوای بری بهش بگی بابا نزن!، سرمون رفت، ولی روت نشه؛ اما خب یه وقتیم دیگه اون صفره کلا میکشه زیرت، تعریف نشده میشی، هی میری توی خودت، واسه خودت سوت میزنی همه‌ی آهنگای سوت دار رو، ولی دلت آروم نمیشه، آشوبی همش، نامعلومی، پس دیگه حتی سوت هم نمیزنی، یه دفعه ساکت میشه همه جا، تا چشم کار میکنه، سکوته فقط، میشنی و هی در و دیوار رو نگاه میکنی  تا بگذره، کاریش که نمیشه کرد، باید بگذره خودش، آره خلاصه، گفتم که، اینجوریا هم نیس که حالمون هیچ وقت خوب نباشه، فقط هیچ وقت دوومی نداره انگاری

 

_یک مماس نوشت


Now

حس میکنم عجیب ترین خالی جهانم.
شبیه اون چاهی که کلی متر حرف داره و حرف هایی که راجع بهش حرف میزنن همه جا هست
این که جن داره، این که اگه بری تهش کلی طلا و جواهرات اونجاست
این که فلانی و فلانی رفتن توش و هیچ وقت برنگشتن.
اما هیچ کدوم از اینها نیست
چاه فقط چاهه
این ها رو نداره ، حتی آبی هم نداره.
چاه تنهاست و این ها رو میشنوه و آرزو میکنه کاش فقط به اندازه یه نقطه ، یه ذره ، یه دهم شبیه اینها بود.
و نمیدونم چرا ، اما همه ازش چیزیو ساختن که هیچ کس باورش نداره ، اما تکرارش میکنه،حتی خودش.‍♀️


• شاید هم دوست داشتن شبیه حس بوی نم بارونِ، وقتی اروم اروم به روح و جسمت نفوذ میکنه و بعد خیلی زود تو رو روبروی همون خاطرات خاکیِ خیس خورده تنها میگذاره و اونوقت تو میمونی و یک عمر دلتنگی که حالا با وجود قطره‌های تند شده‌ی بارون دوباره جان گرفته.

 

پ.ن: آهنگ لعنتی سم اسمیت>< 

 

 

 


اصلا به این فکر نکن که دیگران برای تو چه فکری می کنند

حتی برایت مهم نباشد چطور و چگونه قضاوت می شوی ،

کاری که دوست داری و می دانی درست است را بکن و مسیرِ خودت را برو ،

بگذار دیگران هم یاد بگیرند به جای اینکه زمانشان را به پای حسادت و قضاوت و تقلید ، تلف کنند ؛ دنبالِ اهداف و آرزوهایشان باشند .

گاهی تو به آسیب پذیریِ قرص جوشان می شوی و آدم ها با حرف ها و قضاوت هایشان مانندِ آب .

نزدیکشان که می شوی ؛ نابودت می کنند !

لازم است کمی دورتر بایستی و در سکوت ، کارِ خودت را بکنی .

که گاهی آرامشِ انسان ، در همین ندیدن ها و نشنیدن هاست .

 


نگذار معنای مرد بودن را کسی بهت دیکته کند که فکر میکند مردانگی به جنسیت ربط دارد، اگر صمیمانه میخواهی چیزی درباره مرد بودن بدانی یاد گرت توماس، بازیکن راگبی بیفت که توی رختکن جلوی هم تیمی های وی اش ایستاد و بهشان گفت که به رابطه با زن ها هیچ علاقه ای ندارد.
شاید تعداد کمی از این آدم ها را در دنیا بشناسم اما میدانم درآن لحظه هیچ مردی بزرگتر از او در رختکن نبود.

همه آنچه پسرکوچولویم باید درباره دنیا بداند/فردریک بکمن

پ.ن: کراش ابدی من


• شاید هم دوست داشتن شبیه حس بوی نم بارونِ، وقتی اروم اروم به روح و جسمت نفوذ میکنه و بعد خیلی زود تو رو روبروی همون خاطرات خاکیِ خیس خورده تنها میگذاره و اونوقت تو میمونی و یک عمر دلتنگی که حالا با وجود قطره‌های تند شده‌ی بارون دوباره جان گرفته.

 

پ.ن: آهنگ لعنتی سم اسمیت>< 

 

 


این متن شامل درگیری های ذهنی یک نوجوون احساساتی هست و لطفا اگه موقع خوندن متن حس کردین که خیلی دارم چرت و پرت میگم از صفحه بیاین بیرون‌ که وقتتون طلف نشه. در غیر این صورت خوشحال میشم شما هم نظرتونو باهام به اشتراک بزارین

ادامه مطلب


نگذار معنای مرد بودن را کسی بهت دیکته کند که فکر میکند مردانگی به جنسیت ربط دارد، اگر صمیمانه میخواهی چیزی درباره مرد بودن بدانی یاد گرت توماس، بازیکن راگبی بیفت که توی رختکن جلوی هم تیمی های وی اش ایستاد و بهشان گفت که به رابطه با زن ها هیچ علاقه ای ندارد.
شاید تعداد کمی از این آدم ها را در دنیا بشناسم اما میدانم درآن لحظه هیچ مردی بزرگتر از او در رختکن نبود.

همه آنچه پسرکوچولویم باید درباره دنیا بداند/فردریک بکمن

پ.ن: کراش ابدی من


از بس بغضم سنگینه که اشک ها» با هم دعوا دارن کی اول بره یه هلهله همه دنبال تصاحب این مِیدونن و این ادامه داره و بغضه تو گلوم میمونه این اون وقتیه که دیگه امیدی به زندگی ندارم . اون وسط یه اشکی هست خیلی اروم و بی خبر بدون هیچ حرفی تنها میاد بیرون تنها قل میخوره و خیلی راحت بایه پوزخند پاکش میکنم و برمیگردم به اونایی که ارزش منو خورد کردن میگم مهم نیست مهم اینکه خودم میدونم ارزش دارم.

عاشق اون اشکم که تنها اومد و اروم اروم اومد و راحت پاک شد»
 


نقش پادری را بازی نکنید

فکر می‌کنید چرا آدم‌هایی که بیشترین فداکاری و دلسوزی را در حق دیگران می‌کنند و حتی در این راه از خواسته‌های خود می‌گذرند "نمی‌توانند" به اندازه افرادی که چنین روشی را در زندگی ندارند، محبوب‌تر باشند؟

برای این‌که محبوب و زیبا باشید هرگز نقش پادری را به‌عهده نگیرید تا دیگران از رویتان رد شده و لگدمال‌تان کنند.
سعی نکنید خودتان را به خاطر دیگران قربانی کنید.
خواسته‌ها و نیازهایتان را با جرات بیان کنید تا دیگران هم شما را جدی بگیرند.
#دکتر_هلاکویی


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها